نوشته‌ها

قصه عشق


مرا ز باور خویش رها کن

ببین مرا ،تو هم آرام باش

آرامش مرا ز خیال خودت جدا مکن

چشمان مرا ز نگاه خودت پنهان نکن

شاد باش و روزگارت را بخاطر من سیاه نکن

آه از دست تو و این روزگارت

پر شده از خوابهای محالت

مکن اینگونه با دل خویش

مکن اینهمه فکرت را پریشان

ک دنیا ارزش غصه نداره

۲۹اردیبهشت ۹۹

دلنوشته

خدایا چیستی،کیستی،ز بهر چیستی

خلقتت،حکمتت،از بهر چیست؟

هم عشق و محبت و خوبی،هم بدی،زشتی و ناپاکی

اینهمه عجایب،اینهمه شگفتی،از بهر چیست؟

دنیا عجب دنیاییست،رسم روزگار و بی وفاییست

چشمهاراگشودن،اینهمه زیبایی و زشتی دیدن

ای خدای پاکی ها،رسم دنیا چیست

خوبیها و بدیها هیچکدام مشخص نیست

درد دنیا چیست؟راز دنیا در چیست؟

خدایا فرصتی،مجالی ده،خدایا راه راست را نمایان کن

خدایا خوبیها و خوب بودنها را نمایان کن

خدایا جهانت را زیباتر کن،خدایا اینهمه بی رحمی انسان از بهر چیست

کسی نداند که دنیا،فانیست؟کسی نداند که اینجا همه رهگذریم؟

اگر میدانند،اینهمه ناملایمات جهان و انسان از بهر چیست؟

مورخ:۹۴/۶/۱۹