نوشته‌ها

درک و احترام…

درک و احترام
بعضی وقتا یه آدمایی و یه چیزها و شرایطی باعث میشه از یه جایی به بعد به خودت بگی تمومه،منم میشم یه آدم دیگه،منم باهرکسی مثه خودش،وقتی کسی تورو نمیبینه یا درک نمیکنه یا فقط برات درس میگه و عمل نمیکنه و یا اینکه به هر نحوی متوجه بی اهمیتی ها و ندیدن ها و بی احترامیا و اینجور چیزا میشی میگی آخه تا کی ،چرا اینجور آدمی رو تو دلم برا همیشه چال نمیکنم،چرا هنوز با یه لبخندگول میخورم،چرا سعی نمیکنم دقیقا همون اعمال و رفتار و روی اون آدم پیاده کنم؟و خیلی چراها و حرفای دیگه…نمیدونم شاید بابا و مامانم اینا حرف قشنگی میزنن میگن آدم خوبی کنه هیچی ازش کم نمیشه،بدی چه فایده…بعد میگم بعد اینهمه سال آخه شماهاچرا شماهایی که از خیلیا بدی و بی احترامی و قدر نشناسی از خیلی از آدما دیدید و از نظر من جوابی ندیدیم…اما جالبه هیچوووقت کوتاه نمیان میگن هرکسی به عقیده و راه و روش خودش،اگر از نظر تو ما خوبی میکنیم و جواب نمیبینیم مهم اینه برای خودمون و خدای خودمون میکنیم پس فکر دیگران و درک اونها چندان مهم نیست،تو وجدان خودتو آسوده کن.هرچند این حرفهاشون قشنگه اما برای منه جوون و خام شاید خیلی در همه شرایط و روابط و ضوابط و سالهای عمرم جواب نده و صبر و پختگی اونارو نداشته باشم اما همیشه سعی میکنم خاکی باشمو نهایت ادب و احترام خودمو بذارم و هیچوووقت از کسی متنفر نبودم و نیستم مگر در رابطه با انسانهایی که واقعا خودشون میدونن چی کردن و چجوری بودن باهام.پس دوست داشتنم برای همه است .
امیدوارم سراسر عشق و مهربانی باشد در دنیا
پاکی و خالص بودن و بی شیلگی
سراسر محبت،دوست داشتن،شادی و زندگی
سراسر خوبی و یکرنگ و یکرو بودن
سراسر درک و احترام و خیرخواهی
(مهرجویی)

بخشنده باش…

بخشنده باش….
یادمه روزایی که در حد خودم به کسی خیر و خوبی یا کاری برای کسی انجام میدادم آنقدر حس خوبی دریافت میکردم که حد و اندازه نداشت…مثلا یادمه کلی آماده شدم و برای رفتن به جایی عجله داشتیم و رسیدم جلوی در پارکینگ یه پیرزنی رد شد و به زبان خودش و خیلی البته مودب گف( روله یه لیوان آب بهم میدی) با اینکه خونه آپارتمانی بود و کلی عجله داشتم گفتم چشم حتما بدوبدو رفتم و براش لیوانی آب آوردم و چون قبلش زیاد حال نداشت گفتم بهتری ومیخوایی برسونیمت که گفت نه نزدیکم…..وااای که چقدرررر من پرانرژی رفتیم دنبال کارم و چقدر اون حس خوب بهم منتقل شد…درسته من کار زیادی انجام ندادم اما این نمونه خیلی کوچیک و اما پر از نتیجه خوب بود برام،میخوام بگم اگه بخشنده باشیم و در حد و اندازه خودمون ببخشیم حتی یک لبخند،یک درک کردن،یک لیوان آب دست کسی دادن،از دست فروشای عزیز یه چیزی خریدن و هرچیزی در حد و اندازه خودمون میتونه انرژی مثبت و عالی رو بهتون منتقل کنه…بخصوص الان که هممون میدونیم چقد آدم میمیره در روز،فرقی ام نداره پیر و جوون نمیشناسه،پولدار و بی پول نمیشناسه،پس تا زنده ایم باید دستی بگیریم،تا زنده ایم محبت و مهربانی کنیم،تا زنده ایم باید عذر خواهی کنیم و جبران گذشته ها و رفتارها و پلیدی ها و کنایه ها و دوروغها و غیبت و عادتهای بد و دزدی و زشتی و جرم و جنایت و کلاهبرداری و هرآنچه….را کنیم
(مهرجویی)
تیرماه۹۹
Mehrjooei.ir

دلنوشته

محبت که از سر بگذرد خاری به بار آورد

کیست ک گوید از محبت خارها گل میشود،منکه گویم از محبت گلها خار میشوند

ندیدم من خیری از محبت،و هرگز نشد برایم پندی که هیچ محبتی جواب ندارد ک ندارد…

بعضی آدمها برای بدست آوردن پول دست به هر کاری میزنندحتی آدم کشی و بدتر از آن قلب شکنی

آری انسانهابرای بزرگ کردن شخصیتشان حاضرنددیگران را خراب کنند و دنبال فقط منافع خود باشند

آری انسان پلید زیاد است ک جز منافع خودش بفکر هیچکسی نیست و در دنیای امروزشان گم شده اند

زندگی خیلی چیزها ب من یاد داده اما نمیدانم چرا هیچوقت پندنمیگیرم که ای انسان آیا ازینهمه دل رحمی و خوب بودن خیری دیدی که باز ادامه میدهی؟ای دل شاید اگر باهرکس مثل خودش رفتار کنی خیلی خیلی بهتر باشد و هرکسی با تو مهربانتر.چون کسی درک خوبیهای تورا ندارد.

پیر و جوان و ثروتمند و فقیر و زیبا و زشت در آخر همه در زیر خاک و با یک کفن،پس بدان که دنیا فانیست اما نمیدانم انسانها چرا انقدر شیفته این دنیای فانی شده اند؟

حالم بد میشود وقتی میبینم دیگران به چه نحوی و به چه طریقی خود را میخواهند بزرگ و مهربان جای بزننددر صورتیکه شخصیت واقعی خیلیا چیز دیگریست

مورخ:۹۳/۱۱/۲۹