نوشته‌ها

سروده زهرا

زچشمان تو بیداری خفته

هوای تو دارد این دل بی تاب

نگاهت میکنم تا که بدانی

زمین و زمان رفته از دست

من ازین باور گذشتم

در جفای عشق تو زنجیر بدستم

خواب و خیال تو واهمه جان من است

اینکه تو هستی درد و بلای من است

چنان گویم و گویی که در وصف دوعالم

چه عشقیست بالاتر از عشق من

زمانه به رسم جنگیدن و دل من پر از غوغاست

هوای تو در این دل من

چنان که میزندچنگ به روانم

باتمام وجودم مینویسم که اینک

دل من تنگ غروب است

بنشین دمی تو بامن

که درهوای تو مست مستم

می آید پشت سرهم،شعر و غزل من

نکته ها و حرفها در شعر زهرا

میزند رنگ به رخسار زمان

تا بداند که نداند هیچکس غم او

اگر ازین روزگار میروی،برو

دل به دنیا میزنی،بزن

توان من چه است؟

روزگار ناجوانمردانه است

به هرکس خوبی کنم،بَدَم

خوب بودن را شاید نمیدانم

زمین و زمان گره خورده تا پای مرا سست کند

دهانم رابسته کند و قدرتم را خاموش

چ بگویم از زمانه….

دلنوشته دیماه ۱۴۰۰

تجربه…

تجربه……
گذر روزها و ساعت ها و ماهها و لحظه ها همگی تجربیات و خاطراتی هستند ک برای ما ثبت میشن،بعضی از خاطرات همیشه همراهمان هستند و بعضیا رو بدست فراموشی میسپاریم…
بعضی آدمها هم میان یا خاطره میشن یا تجربه،مثلا بعضی وقتا بعضی آدمهارو یه جوری میدیدیم که بعد از گذر زمان دیگه اون آدم سابق نمیبینیم و کلا دیدمان را تغییر میدهند،یه آدمایی ک هیچوقت فکر نمیکردیم وای چطور آخه مگه میشه …من فلانی رو چقد آدم حسابی و باشخصیت و درست فرض میکردم اما الان ۱۸۰درجه تغییر کرد…یا برعکس براتون شاید پیش اومده یه سری آدما فقط ظاهر خفنی دارن و وقتی که باهاشون حرف میزنی یا رفتارا و حرفاشونو میشنوی خودت میمونی و بعضی جاها با خودت میگی وااای خدایا اصلا به قیافه نیست…و واقعا نمیشه هیچکسی رو از روی ظاهر قضاوت کرد تا حدودی ظاهر نمایانگر باطن هست اما در کل باید فرصت داد به آدمها و قیافه ها و رفتارها و به روزگار بسپاریم بعضی چیزها و آدمهارو…بدی و فاجعه بعضی آدمها اینجاست که از روی عشق و دوست داشتن و محبت و مهربانی دوروغین ورود میکنن به ماجرا یا کار یا شغل یا زندگی و یا هر چیزی…ک واقعا تاسف دارد و بس…بدترین تجربه اینه که آدمهای ساده ،چوب سادگیشونو بخورن چون اونایی ک از روی دانایی و شیله و سیاست چوب بخورن حقشونه اما چوب خوردن ساده ها تو روزگار عجیب حال واقعا دردناکه…..بعضی وقتا یه حرفا و رفتارا و آدمها و کلا گذر روزگار میشه تجربه،امیدوارم که تجربه های مفید و خوبی برایتان رقم بخوره و زندگیتان سرشار از تجربه هایی ک باعث لبخندتان شود نه حسرت و پشیمانی و تنفر و خشم و…..
روزهایتان پر از خاطره های خنده دار و خوش😍

اشعار شما

من نباشم ای عزیز تو را چ غم
اماتو نباشی مرگ است برا یم
منم ک نگاه پرمهرتو را محتاجم
بی رنگ رخت روز را چون شب ، تارم .

*****************************************

سلام به خدایم

قصه عشق


مرا ز باور خویش رها کن

ببین مرا ،تو هم آرام باش

آرامش مرا ز خیال خودت جدا مکن

چشمان مرا ز نگاه خودت پنهان نکن

شاد باش و روزگارت را بخاطر من سیاه نکن

آه از دست تو و این روزگارت

پر شده از خوابهای محالت

مکن اینگونه با دل خویش

مکن اینهمه فکرت را پریشان

ک دنیا ارزش غصه نداره

۲۹اردیبهشت ۹۹

م

مرا زبند خیالت رها کردی میدانم
از چه رو با من غریبه اینگونه تا کردی ؟
لحظه ها گذری ست،بگذر از روزگارت
بگذر از فکرهای محالت،بگذر از خیالت
لحظه ها گذریست،از چه رو تو اینگونه سنگدلی
ببین آسمان آبیست، ثانیه ها رفتنی

اما قلبت را پاک نکردی،بگذر ز قضاوت هایت

بشنو دیگری را،بنمای بر رخش جان را

حرف بزن با حرفهایش،گفته هایش،پا به پایش

مکن ملامت،بشنو درد دلی،مکن سرزنش

عاشق هستی باش،خالصانه پای در راه حق بگذار

بنویس حرفهایت،صدایت،رها کن خودت را ز بند بی بند و باری

زندگی همین نفس کشیدن هاست

بیشتر بدان قدرش را،عزیزان زندگی ات را به تماشا بنشین

لذت ببر از گفتگویش،نگاهش همه با هم در روزگاری

مهرجویی

اردیبهشت۹۹

سلام به دوستان و همراهان گرامی

هرگونه مطلب یا شعر یا دکلمه ای چیزی داشتید برای من بفرستید تا من به اشتراک بذارم، انتقادات و پیشنهادات خودتون رو هم برامون بفرستید

شعر یا دکلمه ای چیزی دارید بنویسید

……

من عاشق تو هستم

دل به دل تو بستم

من عاشق تو هستم

برای باتو بودن،از همه چیز گذشتم

از همه چیز،از همه کس گذشتم

برای با توبودن،ازین نگاه خسته،ازین دل شکسته

برای با تو بودن،به آسمون پرکشیدن

تموم آرزوی من،فقط خوشی تو بوده

برای باتوبودن،چقد دلم شکسته

من از میون این دل،فقط تورو دیده بودم

بیا بمون کنار من،که این دلم خیلی شکست

تویی تو مرهم دلم،بیا عزیز جونم بیابمون کنارم

سراینده:مهرجویی

مورخ ۹۴/۶/۱۲

سال۹۸گذشت…

با تمام بدیها و خوبیها گذشت…….