نوشته‌ها

کتاب صوتی عشق و انتحار

نویسنده:نادرشاه نظری

راوی:زهرا مهرجویی

فایل صوتی موجود در سایت

قدر بدان….

*قدر و قیمت آدمهای خوب زندگیمون رو بدونیم و بیشترر بدونیم
*قدر لحظه ها و دقیقه ها و ثانیه ها و هر آن رو بدونیم
*قدر همین نفس کشیدن هامون
*قدر صبحی ک میبینیم هنوز زنده ایم و یه فرصت دوباره داریم
*قدر خودمان،وجودمان،ظاهر طبیعی مان،سلامتی مان و تک تک لحظه هایمان
*قدر تمام داشته هایمان و فرصت هایمان…
**و همگی خالصانه و عارفانه دعا کنیم برای عاقبت بخیری همگی مان و برای داشتن آرامش و آسایش از هر جهت و هر نظر…
لبخند بزنیم،مهربان باشیم،یاری کنیم،ببخشیم و….
*خالصانه تقدیم به نگاه مهربونتون مهرجویی*
Mehrjooei.ir
مهر۹۹

*کلیپ های گویندگان سایت*

گلبانگ عاشقانه
برای استاد آواز ایران
محمدرضا شجریان

کلیپ یکی از گویندگان عزیز سایت

خانم: ندا بخشندگان


ویروس کرونا

کلیپ علمی آموزشی یکی از گویندگان سایت

خانم: نرگس قیطاسوند


کلیپ حافظ خوانی

صدای یکی از گویندگان سایت

آقای حسینی


بانو جان

از گویندگان سایت

خانم مریم گرمه


خاک نشین

از گویندگان سایت

خانم:سمیرا رسولی


فرزندم

نویسنده:خانم خاطره

یکی از گویندگان سایت:خانم خاطره


داستان عشق

از گویندگان سایت:خانم خاطره


ماه من غصه چرا؟….

باصدای:خانم رسولی

یاد من باشد….

باصدای خانم مینا کریمی

نکات طلایی دیابت

باصدای خانم قیطاسوند

ماه من غصه چرا؟

باصدای خانم میناکریمی

ولادت حضرت زهرا(س)

روزمادر

باصدای:خانم مینا کریمی

تو ندیدی سرخی چشم ترم را….

کلیپ زیبا با صدای خانم بیرانوند


درگیر تو بودم که نمازم به قضا رفت…

کلیپ زیبا با صدای خانم مینا کریمی

روز عشق مبارک

کلیپ عاشقانه با صدای خانم مریم گرمه

سفارش کلیپ های تبلیغاتی،روز پدر،مادر…تولد،سالگرد ازدواج،…و انجام کلیه تبلیغهای کسب و کار شما پذیرفته میشود…

😍روز پدر مبارک😍

کلیپ روز مرد

کلیپ عاشقانه و احساسی

باصدای:خانم مریم گرمه

عیدمبعث برهمگان مبارک

با صدای خانم مینا کریمی

کلیپ امید

نمونه صدای:خانم فاضله کمانی

مرداد

کلیپ مرداد برای مرداد ماهی های عزیز

دلتنگی…

دلتنگی…
دلتنگی درد دارد…
اگر بهترین جا و بهترین آدم کنارت باشد اما باز یه دلتنگیهایی تورو آزار میده و اگر اون دلتنگی نبود شاید زندگی یه بهشت بود برات…حرفهایم را کسانی میفهمند که درک دارند،احساس دارند،نیاز به چندین آدم دارند در زندگی و کسانیکه طعمش راچشیده اند…دلتنگی شدید و غیرقابل هضم یعنی دلتنگی و دوری من از خانواده عزیزم،وقتی ندیدنشان ۳۰ روز۴۰روز ۵۰ روز ….واقعا تصورش هم سخته ک چقدر روزهایی دور دورم…شاید خیلیا بگن مهم خودتی و همسر و بچه و زندگیت…اما اصلا حرف این آدمها برام قابل باور نیست چون میدانم برای هیچکسی و حتی کسیکه خودش اینگونه میگوید حقیقت ندارد و مطمئنم اینجور آدمها خودشان یکماه که چه عرض کنم یک هفته تحمل دوری ندارند و…..فقط زخمت را عمیق میکنند،فقط قلبت را تیره میکنند فقط دردت را زیاد میکنند و انگار که آتشت را شعله ور میکنن،هرچند که سنگدلی و درک نکردن و اینجور چیزا رو نشون میدن و میدونی که هیچکسی اینجور نیس…شاید بهترین همسر و بهترین فرزند کنارم هستن اما دلیل نمیشه که خانواده و عزیزانیکه وجودم درونشان شکل گرفته و عشق و دوست داشتن رو بینهایت ازشون دریافت کردم رو فراموش کنم و نمیتوانم آنقدر سنگدل باشم که همه عشق بی منت و زیاااادشان را نادید بگیرم….و دلتنگ نباشم…
و حیف حیف چه سالهایی ک از عمرم گذشت و صد حیف که چه روزهایی کنارشان نبودم…
انسان با داشتن عزیزان و خانواده و دوستان واقعی زندست وگرنه پول و تفریح و اینچیزا بهونه ای برای زندگی کردن و گذراندن زندگی…
یادم نمیرود روزهاییکه غروب از خواب بیدار میشدم فکر اینکه چقدررر دلتنگم و چقدر دور که نمیتوانم هر لحظه اراده کنم سریع اونجا باشم بدجور آزارم میداد…
و ناراحت تر اینکه چقدر باید خانواده ام بیش از حد درک کنند و خیلی وقتا بگن(همینکه باهم خوب هستید و به خانواده همسرت سر بزنی انگار به ما سر زدی و از خیلی جاها وقتهایی ک باید حضور میداشتیم جلوگیری میکردن که نه نیاز نیست بمونید و ب کارهاتون برسید و عجله نکنید و هزاران درکهای زیادی ک دیگه متنفرم ازین درکای زیادی ک بهم دارن همیشه.)با اینکه میدونی تو قلبشون چیه و چقد عاشقتن و چقدر بینهایت دوستت دارند و چقد جلوی تو فیلم بازی میکنن ک تو کمتر ناراحت بشی…آنقدررر دلتنگم ک شاید هیچکسی نفهمد…مگر میدانم تا کی و چقدر زنده ام؟مگر میدانم چقدر فرصت دارم تا ببینم عزیزانم را؟کاش هیچگاه دلتنگی و دوری برای کسی معنایی نداشت.کاش فاصله و کیلومتر و جاده و شهر و استان و کشور …و چیزی بنام مسافت وجود نداشت.کاش خدا بعضی چیزهارو یکجا بهت میداد

سلام به خدایم

حرفهایی برای پسرم

پسرم در دنیایی که محبت و مهربانی و گذشت و خیلی چیزا کمرنگ شده اما همیشه یادت باشه که به ارزشها و اعتقادات و دیگران احترام بذاری و بدون که زندگی که فقط و فقط خودت باشی حتی با میلیاردها میلیاردپول بدون داشتن عزیزان بدون دوست داشتن بدون دوستان واقعی هییییچ ارزشی نخواهد داشت.و بهمه عزیزانیکه دوستت دارند عشق بورز و کنارشون باش و شرایطشون حالشون رو درک کن،و هیچگاه مغرور نباش،دنیایی که مادرگیرشیم انقد پست و بی ارزشه که بخاطر پول و کار و شرایطی ازین قبیل باید از عزیزانیکه عاشقانه دوستمون دارند و بی ادعا محبت میکنن دور باشیم،و همیشه نگرانیم اینه که یه روزی بمیرمو حسرت خیلی چیزا به دلم بمونه،جدای از خیلی روزای خوب با وجود همسرعزیزم که عاشقانه دوستم داره و پسرگلم و خیلی روزای خوب دیگه،اما حسرت روزاییکه با ناراحتی و غصه گذشت،حسرت روزاییکه از دوری عزیزانم دق کردم،حسرت روزاییکه خیلی چیزا و آدما ،روزهای رویایی رو خراب کردن،حسرت اینکه با خیلیا و خیلی چیزا مهربون و صادق بودم و کسی ندید و نفهمید،حسرت روزاییکه درک متقابل و حرفای خوب و مهربونی ندیدم و با چیزای بی ارزش خراب شد،حسرت روزاییکه چقدر از عمرمو توی محیط اداری برای آدمایی که فقط تندی فحش و استرس بجای کلمه تشکر میدادن و چقدررر که من دلسوزی میکردم و هیییچ….حسرت روزاییکه خیلیایی رو بی منظور ناراحت کردم و خصوصا روزاییکه پدر و مادر عزیزتر از جانم رو ناراحت کردم اونم بخاطر حرفای خوب و بخاطر خودم و خیرخواهیم،حسرت روزاییکه گذشت و خیلی جاها و نعمتهای زیبایی که خدا داده رو ندیدم و کاش شرایط زندگیا انقدر سخت نمیشد و همه تو جوونی هاشون دغدغه ای جز خوشی و تفریح و سفر و شادی نداشتن،حسرت روزاییکه هنوزم میگذره و همون آدم و همون شرایط و همون چیزها تکراریست و خیلی چیزای دیگه…..شاید کسانی بگن چراحسرت چرا غم چراغصه و تو که هنوز سنی نداری بله همه کسانیکه اینو بگن قابل احترامن اما زندگی خییییلی کوتاهه و هیچکسی تا هزارسال زنده نیست و همیشه دیگران و ما نیستیم و فرصت محدود و شرایط سختتر،کرونا هم که باعث شده ازچیزی ک بودیم بدتر و سختتر بشیمو و اونموقه ها قدر نفس کشیدن معمولی توی فضای باز رو ندونستیم و خیلی چیزها و سفرها و…به تاخیر انداختیم و الانم ک دست و پایمان بسته است و هنوزم مسلما قدر نمیدانیم و خیلیا درگیر مادیات،قلب شکستن و رنجوندن و دشمنی و بدذاتی و هزاران جور رفتارهای دوروغین و هررچیزی…اما تو بدان نگذار آدمها و شرایط‌زندگی توروعوض کنن.تو همیشه مهربان،خوب،دلسوز،کلا خوب باش اما هیچگاه ظلم را نپذیر و بجنگ برای خوشیهایت،خوب و قوی باش و برایت آرزوی بهترینهارو دارم همیشه…..

خرداد۹۹

قصه عشق


مرا ز باور خویش رها کن

ببین مرا ،تو هم آرام باش

آرامش مرا ز خیال خودت جدا مکن

چشمان مرا ز نگاه خودت پنهان نکن

شاد باش و روزگارت را بخاطر من سیاه نکن

آه از دست تو و این روزگارت

پر شده از خوابهای محالت

مکن اینگونه با دل خویش

مکن اینهمه فکرت را پریشان

ک دنیا ارزش غصه نداره

۲۹اردیبهشت ۹۹

م

مرا زبند خیالت رها کردی میدانم
از چه رو با من غریبه اینگونه تا کردی ؟
لحظه ها گذری ست،بگذر از روزگارت
بگذر از فکرهای محالت،بگذر از خیالت
لحظه ها گذریست،از چه رو تو اینگونه سنگدلی
ببین آسمان آبیست، ثانیه ها رفتنی

اما قلبت را پاک نکردی،بگذر ز قضاوت هایت

بشنو دیگری را،بنمای بر رخش جان را

حرف بزن با حرفهایش،گفته هایش،پا به پایش

مکن ملامت،بشنو درد دلی،مکن سرزنش

عاشق هستی باش،خالصانه پای در راه حق بگذار

بنویس حرفهایت،صدایت،رها کن خودت را ز بند بی بند و باری

زندگی همین نفس کشیدن هاست

بیشتر بدان قدرش را،عزیزان زندگی ات را به تماشا بنشین

لذت ببر از گفتگویش،نگاهش همه با هم در روزگاری

مهرجویی

اردیبهشت۹۹

دلنوشته

یادش بخیر بچگی تا ۲۰سالگی دغدغه و فکر و خیالم خریدن چیزی یا سر تایم حاضر شدن برا مدرسه و نمره و درس و اینجور چیزا بود

بعد از بیست سالگی وارد دنیای جدیدی شدم پر از دغدغه و فکر و خیال حتی باوجود کسانیکه دوستشان داشتی و عاشقت بودن اما یکسری آدما توی زندگی باعث ناراحتی و برهم زدن آرامش و مختل کردن و عجیب انسانهایی ک تا آن لحظه هیچکسی مرا نرنجانده بود یا خمی ب ابرویم نمی آورد اما گاهی در زندگی ات به یکدفعه وارد معقوله ای میشی ک خودتم خبر نداری،چیزهای عجیب میبینی وای خدایا در برابر محبت و احترام درکش سخت است بی احترامی و کینه و لجبازی و تنش و استرس میبینی،انسانهایی با ظاهرهای متفاوت و صدجور،حرفهایشان با عملشان دوجور،وای خدایا من در این دنیا دووم نمی آورم(هرچند که دیگر باید به بعضیها گف ارزشتان در همان حد خودتان و کارهایتان است و باید گف پشیزی ارزش برایم ندارند) اینهمه کینه و خودخواهی و دورویی و چابلوسی و دوروغ و ریا و….این چیزها رو نمیتونم تحمل کنم در قلبی که فقط از آدمها و دنیا پاکی و مهربانی و خالص بودن میخواهد گنجاندن این چیزها در آن دشوار و غیرممکن است،خدایا از پاک ترینا و مهربانترینا در زندگی ام پدر و مادرم هستن ک بی ریا و خالصن،ظاهر و باطن یکی،بفکر مال دنیا و کینه و دوروغ نیستن و همیشه درس فداکاری و گذشت به من میدهند اما گاهی مخالفت میکنم و اعصبانی میشوم که چه خیری از خوبیهایتان وخو بیهای خودم دیده ام در برابر بعضی ناملایمات اما بازم حرف حرف خودشان است خدایا وقتی میبینم ک چنین انسانهایی در جواب تمام محبتهایشان برعکس دیده ان این چه دنیای عجیبیست آخر.منکه صبر و حوصله فراوان پدر و مادرمو ندارم پس چرا توانی نمیدهی ک کمی با سنگدلان سنگدل،با دورویان دورو،با نمک نشناسان نمک نشناس،با کینه ورزان، کینه ای و با خودخواهان ،مغرور و خودخواه و ……به مانند خودشان باشم.منکه به عینه میبینم خانواده ام بی دریغ از خودشان میگذرن و ب شرایط دیگران میرسن،از سلامتی و بیش از توانشان برای دیگران میبخشند و محبت میکنن بی آنکه در ظاهر نمایان کنن و از خیلی ناملایمات و بی احترامیها و بد بودنهای دیگران چشم پوشی میکنن و به روی خود نمی آورند و هرررر چیز دیگری ‌ک الان در خاطرم نیست ،وقتی کاملا همه این خالص بودنهایشان و بزرگواریشان میبینم و در جواب جز کینه و سنگدلی و بی احترامی خیلیا رو نمیبینم چرا منم دقیقا مثه اونا باشم،و خدایا تویی ک میدانی سنگدلی و بد ذاتی در وجود من نیست و جز عشق و محبت یکپارچه جهان چیزی در ذهنم نیست چرا در مسیر زندگی مرا با چنین آدمهای بی رحم و خودخواهی روبرو میکنی؟نمیدانم حکمتت چیست اما خودت جواب تماااام آدمهای خودخواه و لجباز و کینه ای و دشمن و ناپاک و دورو در زندگی خودم و عزیزان نابم را بده و ب خودت میسپارم و بس…….

۹۹